tic |
پرش عضله( تيک)،(طب )انقباض غير عادى عضلات ،حرکات غير ارادى اندامها |
elicit |
بيرون کشيدن ،استخراج کردن |
comprehension |
فهم ، دريافت ،قوه ادراک |
inherit |
به ارث بردن |
contradict |
تناقض داشتن با،مخالف بودن با |
put off |
به تاخير انداختن ،بتعويق افتادن |
cognitive |
شناختى |
inhibitor |
بازدارنده ، کندکننده |
inhibit |
باز داشتن و نهى کردن ،منع کردن ،مانع شدن |
Deficiency |
عيب ،کسرى ،فقدان ،نقص ،کمى ،کمبود،کسر،ناکارايى |
deficient |
ناقص |
|
|
province |
استان ،ايالت ،ولايت |
constitute |
تشکيل دادن ،تاسيس کردن ،ترکيب کردن |
ethnic |
نژادى ،قومى |
elaborate ( adj & v ) |
ساخت استاد،پرکار،استادانه درست شده ، بهزحمت ساختن ،پرکار ، به زحمت ساختن |
beadwork |
تسبيح سازى |
apparel |
رخت ،اسباب ،اراستن ،پوشاندن ،جامه |
fool |
فريب دادن ، نادانى و حماقت کردن ،نادان ،احمق ،ابله ،لوده ،دلقک ،مسخره ،گول زدن ،دست انداختن |
pass off |
برطرف شدن و تمام شدن ،بيرون رفتن ،به حيله از خود رد کردن ،ناديده گرفتن |
ivory |
دندان فيل ،عاج |
نظرات شما عزیزان: